- بنظرت چکار کنیم فروش شرکت بسیار پایین آمده از پس هزینه ها برنمی آییم ؟!

- با یک نفر صحبت کردم میگوید باید تبلیغات بیشتری انجام دهیم .

- به تازگی در یک مجله معروف تبلیغ کردیم ولی کسی تماس نگرفت اگر هم تماسی بود خریدی نکردند !

- فکر کنم باید با یک شرکت تبلیغاتی صحبت کنیم و از آنها مشاوره بگیریم .

- بنظرت چه میگویند ؟ میگویند باید دروغ بگویی اسمش را هم میگذارند مبالغه یا بزرگ نمایی . من که به آنها اعتماد ندارم .

- مطمئنی! یعنی همه افرادی که محصولشان را تبلیغ میکنند چیزی که وجود ندارد را تبلیغ میکنند ؟

این مکالمه ای است که از بیشتر کارآفرینها شنیده‌ام . واقعیت این است که تبلیغات برای یک بنگاه تجاری از هر چیزی مهمتر است زیرا اگر تبلیغات نکنند نمیتوانند در آمد کافی داشته باشند و این یعنی یک قدم به ورشکستگی نزدیک تر میشوند . حتی برای یک شرکت تبلیغاتی هم صدق میکند .

اما در تبلیغات مهمترین بخش تبلیغ نویسی است در واقع باید بگوییم که :

تبلیغ نویسی اساس یک شرکت تبلیغاتی است چون برای هر تبلیغی باید اول ایده آن را پیدا کنیم و بعد آن ایده را بر اساس رسانه مورد نظر بازنویسی کنیم و بعد از آن مرحله طراحی شروع میشود  و این هنر تبلیغ نویس است که باعث میشود تبلیغات تو اثرگذار شود و برایت بفروشد .

اجازه بده سوالی را بپرسم :

آیا تا به حال تبلیغی را دیده‌ای که با خودت بگویی باید فردا به سایتش سر بزنم و یا اینکه همان موقع بلند شوی و گوشی موبایلت را برداری و وارد سایت تبلیغ شده در تیزر شوی، در شرایطی که هنوز خستگی کار از تنت خارج نشده است ؟ 

فکر میکنی چه چیزی باعث میشود  به ذهن خسته خود فشار بیاوری که این موضوع را به خاطر بسپارد ؟ چرا اصلا باید برایت مهم باشد ؟ 

پاسخ این سئوال واضح است احتمالا چیزی در آن تبلیغ دیدی که یا به آن نیاز مبرم داری و از مدتها قبل به دنبالش بودی و یا اینکه موضوعی در تبلیغ دیدی که احساس کردی با تهیه آن محصول به آرامشی می رسید. دانشمندان روانشناسی برای این حرکت انسان نظریه ای دارند که در حالتهای مختلف هورمونهایی در بدن ترشح میشود این هورمونها  باعث تصمیمات و حرکت انسان میگردد .

و اگر دقیقتر بخواهیم بگوییم در علم روانشناسی میگویند چیزی که باعث ترشح هورمون لذت در مغز شود سوخت حرکت انسان برای انجام کاری میشود که دوباره آن لذت را تجربه کند حتی در شرایط سخت ذهنیتی قوی  برایت میسازد و همان  ذهن قوی   بدن ضعیفت  را میکشد و به خط پایان میرساند .

بگذار خاطره ای  برایت بگویم تا بتوانی را حت تر مفهوم آن را درک کنی :

سالها پیش برای مشکلی به روانپزشک مراجعه کردم بعد از بررسی مشکل به من گفت که باید قوی باشی تا این مسئله را با هم حل کنیم سعی کن ذهنیت سلامتی را باور کنی تا سختی کار برای تو و خانواده ات بی معنی شود .
گفتم چطور ؟
روانپزشک که در آن زمان موهای جوگندمیش خبر از میانسالگی اش میداد گفت : از پدرم شنیدم ستارخان از همان کودکی به پیروزی عقایدش باور داشت و همان باور از او قهرمان ساخت زمانی که 13 سال بیشتر نداشت برای رساندن نامه ای استراتژیک بین چریک ها  مسیر طولانی در حدود یک ماه را با پای پیاده طی کرد و از گذرگاههای سخت عبور کرد تا به دست مامورها نیفتد و زمانی که به مقصد رسید متوجه شدند او با پای گلوله خورده بیشتر مسیر را طی کرده. فکر کن کودکی 13 ساله با پای گلوله خورده به مدت طولانی تنها سفر کرده . علت زنده ماندن او فقط امید به رسیدن و تلاشی که به خاطر آن امید میکرده بود چون به رسیدن به مقصد و موثر بودن کارش باور داشت .

شاید به خودت بگویی که هورمون لذت چه ربطی به موضوع باور دارد . در حقیقت فرار از رنجی  و امید رسیدن به آرزو هم میتواند لذتی نهفته در انسان به وجود آورد . و زمانی که تو به ذهن خسته خود فرمان به خاطر سپردن آدرس وب سایت و یا در ساده ترین حالت نام محصول را میدهی بطور ناخودآگاه یا برای رسیدن به لذتی هست و یا فرار از رنجی .

لذت یک خوردنی خوب ، پوشیدن یک لباس زیبا و فرار از چروک و نازیبایی پوست صورت و خیلی چیزهای دیگر از همین موضوع تبعیت میکنند .

حالا چیزی که در یک تبلیغ خوب باعث این موضوع میشود متنی است که از کنارهم گذاشتن کلمات کلیدی و اثر گذار نوشته شده است و سپس هنرمندان فیلم ساز و یا عکاس و گرافیک آنها را به شکل قابل نمایش درآوردند .

این نوع متن ها آنقدر قدرتمند هستند که اگر هم بطور روزنامه وار نوشته شوند باز هم نمیتوانی در مقابل آن مقاومت کنی و هر خط تو را وادار میکند که خط بعدی را نیز بخوانی .و بعد از خواندن آن بطور ناخودآگاه عکس العملی که تبلیغ کننده میخواهد را انجام میدهی .

جالب است بدانی که حتی یک تبلیغ نویس حرفه‌ای هم در برابر چنین تبلیغی که موضوع مورد علاقه اش باشد نمیتواند مقاومت کند زیرا در سناریوی تبلیغ چیزی دیده میشود که تو دوست داشته باشی و مغزت با آن احساس راحتی کند . و مزینهای محصول به شکلی باورپذیر برایت نمایش داده میشود .با این وجود یک اما ی بزرگ هست که باید به آن توجه کنی چه تبلیغ نویس باشی و چه کسی که میخواهد از خدمات تبلیغ نویسی استفاده کنی :

اگر بیش از حد واقعی محصولت را نمایش بدهی با سرعت جت شروع به حرکت میکنی و با همان سرعت به کوه بی اعتمادی مخاطب برخورد میکنی !!!

چقدر در تبلیغ مبالغه ( بزرگ نمایی ) کنیم ؟

اینکه گفته میشود در تبلیغ نویسی دروغگویی و یا بزرگنمایی امری عادی است حقیقت ندارد چیزی که در تبلیغات واقعی باید انجام شود تاکید بر روی یک یا چند مزیت اصلی است . مانند سادگی در استفاده، ارزان قیمت بودن، خوش طعم بودن، رژیمی بودن و ....

بعنوان مثال اگر تولید کننده کفشهای راحتی هستی ولی مقاومت آن بیش از 9 ماه نیست نباید در عنوان تبلیغاتی خود بنویسی راحت و بادوام . بلکه باید فقط روی موضوع راحتی تاکید کنی و اینکه 9 ماه ضمانت استفاده دارد را در بدنه تبلیغ عنوان کنی البته لازم نیست معایب را پر رنگ کنی .

به عنوان زیر دقت کن :

 « چطور از برنامه نویسی هر ماه حداقل  10  میلیون تومان، درآمد داشته باشیم ؟ »

در این عنوان وعده درآمد 10 میلیون تومان در ماه که برای سال 98 درآمد مناسبی است داده میشود ولی دقت کنید وعده نمیدهد که  بلافاصله بعد از آموزش به 10 میلیون درآمد میرسی !!! در بخش دیگری از بدنه تبلیغ باید با ظرافت به موضوع تعداد ماههایی که باید زحمت بکشی را بیان کند .

بعنوان مثال در بدنه میتواند چنین چیزی بگوید :

 « حدود 8 الی 9 ماه زحمت میکشید و یک برنامه را طراحی و برنامه نویسی میکنید و بالاخره نرم افزار شما آماده میشود ولی در زمانی که میخواهی آن را بفروشی خریداری نیست و این، سختی های تولید نرم افزار را چند برابر میکند چون احساس میکنی که زحماتت بی فایده بوده و .... »

در قطعه نوشته بالا تبلیغ نویس با یک تیر 2 نشان را زده اول اینکه صداقت خود را نشان داده و دوم اینکه به مخاطب میگوید که اگر نتوانی نرم افزارت را بفروشی هیچ فایده ای ندارد و در ادامه میتواند راحتتر او را متقاعد کند که نیاز دارد بیشتر  بیاموزد و از خدمات تبلیغ کننده استفاده کند .

 باید بدانی  چیزی که تو باید بعد از هر تبلیغ بدست آوری فقط پول بیشتر نیست بلکه :

{  پول بیشتر + اعتبار بیشتر  }

هر چقدر اعتبارت  بیشتر  شود به مرور ثروتمندتر میشوی .